نوعی کاغذ به رنگ های مختلف که برای تهیۀ چند نسخه از یک متن بین کاغذهای سفید گذاشته می شود و در این صورت آنچه در کاغذ رویی نوشته شود، به کاغذهای زیرین هم منتقل می شود
نوعی کاغذ به رنگ های مختلف که برای تهیۀ چند نسخه از یک متن بین کاغذهای سفید گذاشته می شود و در این صورت آنچه در کاغذ رویی نوشته شود، به کاغذهای زیرین هم منتقل می شود
کارخوب و بپارسی ترجمه نافله است که به عربی عبادت ناواجب را گویند. (آنندراج) (انجمن آراء) : چنب سنت و نافله کار به روا ناروا دان حلال و حرام. ابونصر فراهی (از آنندراج) (انجمن آرا)
کارخوب و بپارسی ترجمه نافله است که به عربی عبادت ناواجب را گویند. (آنندراج) (انجمن آراء) : چنب سنت و نافله کار به روا ناروا دان حلال و حرام. ابونصر فراهی (از آنندراج) (انجمن آرا)
دهی است جزء دهستان حبله رود بخش فیروزکوه شهرستان دماوند. واقع در 450هزارگزی طریق سیمین دشت و چهل هزارگزی از طریق امین آباد و جنوب باختر فیروزکوه و چهارهزارگزی شمال ایستگاه سیمین دشت. ناحیه ای است واقع در کوهستان ولی معتدل. دارای 570 تن سکنه میباشد. تاتی، فارسی زبانند. از رود خانه دلیچائی مشروب میشود. محصولات آنجا غلات، بنشن، میوه جات سردسیری. اهالی به کشاورزی وباغبانی گذران میکنند. از بنای قدیمۀ این ده قلعۀخرابه ای به نام گذرخانی در 26هزارگزی آبادی واقع است. راه مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1)
دهی است جزء دهستان حبله رود بخش فیروزکوه شهرستان دماوند. واقع در 450هزارگزی طریق سیمین دشت و چهل هزارگزی از طریق امین آباد و جنوب باختر فیروزکوه و چهارهزارگزی شمال ایستگاه سیمین دشت. ناحیه ای است واقع در کوهستان ولی معتدل. دارای 570 تن سکنه میباشد. تاتی، فارسی زبانند. از رود خانه دلیچائی مشروب میشود. محصولات آنجا غلات، بنشن، میوه جات سردسیری. اهالی به کشاورزی وباغبانی گذران میکنند. از بنای قدیمۀ این ده قلعۀخرابه ای به نام گذرخانی در 26هزارگزی آبادی واقع است. راه مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1)
آنکه زود امور را حل و فصل کند کسی که بسرعت و خوبی کاری را انجام دهد، بر هم زننده کار: (از دو کونم قطع سودا کرد و در خونم نشاند هست تیع غمزه هایت کاربر هم کار ساز) (مخلص کاشی)
آنکه زود امور را حل و فصل کند کسی که بسرعت و خوبی کاری را انجام دهد، بر هم زننده کار: (از دو کونم قطع سودا کرد و در خونم نشاند هست تیع غمزه هایت کاربر هم کار ساز) (مخلص کاشی)
آنکه بکار پردازد کسی که کاری ورزد کارگر مقابل کار فرما: (کار کن هست کار فرما نیست) (تاریخ سلاجقه محمد بن ابراهیم)، عامل کار گزار: (تا غایت که ضریبه خراج در ایام عمال و گماشتگان و کار کنان ماکان بن کاکی... بدویست دینار برسید - 3. {عامل موثر، عضو اداره یا موسسه ای عضو (بدین معنی جمع آن (کارکنان) مستعمل است)، دفتر دار جمعیتی که تحت ریاست زمیندار میباشد، مسهل منضج مقابل جوشانده، بادوام: قماش کار کن
آنکه بکار پردازد کسی که کاری ورزد کارگر مقابل کار فرما: (کار کن هست کار فرما نیست) (تاریخ سلاجقه محمد بن ابراهیم)، عامل کار گزار: (تا غایت که ضریبه خراج در ایام عمال و گماشتگان و کار کنان ماکان بن کاکی... بدویست دینار برسید - 3. {عامل موثر، عضو اداره یا موسسه ای عضو (بدین معنی جمع آن (کارکنان) مستعمل است)، دفتر دار جمعیتی که تحت ریاست زمیندار میباشد، مسهل منضج مقابل جوشانده، بادوام: قماش کار کن
بکار گیرنده استعمال کننده: (پر اندیشه شد جان پولادوند که آن بند را چون بود کار بند)، عمل کننده اجرا کننده: (اگر پند ما را شوی کار بند همیشه بماند کلاهت بلند)، عامل کار گزار مامور، فرمانبردار مطیع. یا کار بند شدن، اطاعت کردن فرمانبرداری کردن
بکار گیرنده استعمال کننده: (پر اندیشه شد جان پولادوند که آن بند را چون بود کار بند)، عمل کننده اجرا کننده: (اگر پند ما را شوی کار بند همیشه بماند کلاهت بلند)، عامل کار گزار مامور، فرمانبردار مطیع. یا کار بند شدن، اطاعت کردن فرمانبرداری کردن